استبعال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) استبعال نخل ؛ بی نیاز گشتن خرمابن از آب دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). || استبعال مکان ؛ بعل گردیدن آن. || استبعال رجل ؛ شوهر گردیدن. ( منتهی الارب ).