استامپ

/~estAmp/

برابر پارسی: جوهرگین، مهر

معنی انگلیسی:
ink-pad, stamp-pad

لغت نامه دهخدا

استامپ. [ اِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مُهر. || آلتی حاوی رنگ یا سیاهی که برای رنگ دادن به مُهر بکار برند :
بر روی میز دفترکی خطکشیده بود
چون لاشه برآمده ستخوانش از جسد
پهلوی آن دواتی و در جنب آن دوات
پاکت سه چار دانه و استامپ یک عدد.
ادیب الممالک فراهانی.

استامپ. [ اِ ] ( اِخ ) ( کابینه ٔ... ) مجموعه گراورها و ترسیم ها که بتوسط سلاطین فرانسه گردآوری شده و اکنون در کتابخانه ملی پاریس مضبوط است.

فرهنگ فارسی

مهر، مهری که روی کاغذمیزنند
( اسم ) ۱ - تصویری که پس از حکاکی روی مس یا چوب طبع شود . ۲ - ابزاری برای طبع استامپ . ۳ - مهر .
مجموعه گراورها و ترسیم ها

فرهنگ معین

(اِ سْ مْ ) [ فر. ] (اِ. )۱ - مُهر، مُهری که روی کاغذ می زنند. ۲ - جعبه ای کوچک حاوی بالشتک آغشته به جوهر، جوهرگین . (فره ).

فرهنگ عمید

۱. قوطی کوچک پَهن برای نگه داری پارچۀ آغشته به جوهر مُهر یا انگشت نگاری، جوهرگین.
۲. مُهر.

دانشنامه آزاد فارسی

استامپ (stump) ساز زهی از نوع سیتِرن که در حدود ۱۶۰۰ توسط دانیل فارانت ابداع شد. دستنوشته ی تنها قطعه ی باقی مانده ی مخصوص این ساز، «به استامپ اثر ف . پ .»، در کلیسای مسیح ، آکسفورد، نگهداری می شود. جزئیات گوناگون مربوط به استامپ مثل طول سیم ها، تعداد کُرس ها، و گستره ی آوایی از روی همین قطعه به دست آمده اند.

مترادف ها

stamp (اسم)
مهر، نشان، نوع، داغ، جنس، نقش، چاپ، استامپ، تمبر، باسمه

punch (اسم)
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت

ink pad (اسم)
استامپ، مرکب زن

فارسی به عربی

لکمة

پیشنهاد کاربران

استامپ واژه ای فرانسوی است که از واژه ایتالیایی �استمپ� و به معنای چوب یا فلزی که رویش شکلی نقش شده باشد گرفته شده است و آنهم از واژه آلمانی �استپ� به معنای رد پا گرفته شده است ولی ریشه نهایی این واژه �استب� در زبان سانسکریت می باشد .

بپرس