دیکشنری
مترجم
بپرس
اسبیداریج
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
اسبیداریج. [ اِ ] ( معرب ، اِ مرکب ) اسبیدریک. نُحاس. صاد احمر. مس سرخ. ( دُزی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها