اسبق

/~asbaq/

برابر پارسی: پیشتر، پیشین

معنی انگلیسی:
antecedent, old, past, previous, prior, quondam, whilom, more or most previous (or ancient), last but one

لغت نامه دهخدا

اسبق. [ اَ ب َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر.
- امثال :
اسبق من الاجل .
اسبق من الافکار. ( مجمع الامثال میدانی ).
|| افضل.

فرهنگ فارسی

پیشتر، جلوتر، پیشترازپیش
( صفت ) ۱ - پیش تر جلوتر سابق تر سبقت گیرنده تر پیش تر از پیش از پیش پیشتر . ۲ - پیشروتر .

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - پیش تر، جلوتر. ۲ - پیشروتر.

فرهنگ عمید

قبل از پیشین، سابق تر: رئیس سابق و رئیس اسبق شرکت.

مترادف ها

predecessor (اسم)
جد، سلف، اسبق

prior (صفت)
پیشین، قبلی، مقدم، جلوی، از پیش، اسبق، اولی

فارسی به عربی

سلف

پیشنهاد کاربران

پیشتر
پیش یا پیشین به جای سابق،
پیشتر به جای اسبق.
زبان ارجمند پارسی نیازی به واژگان تازی ندارد.
سابق : پیشین، قبلی
اسبق : پیش از پیشین، قبل از قبل
sometime
formal former
Sir Richard Marsh, the sometime chairman of British Rail

بپرس