اسبق
/~asbaq/
برابر پارسی: پیشتر، پیشین
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- امثال :
اسبق من الاجل .
اسبق من الافکار. ( مجمع الامثال میدانی ).
|| افضل.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - پیش تر جلوتر سابق تر سبقت گیرنده تر پیش تر از پیش از پیش پیشتر . ۲ - پیشروتر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
جد، سلف، اسبق
پیشین، قبلی، مقدم، جلوی، از پیش، اسبق، اولی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشتر
پیش یا پیشین به جای سابق،
پیشتر به جای اسبق.
زبان ارجمند پارسی نیازی به واژگان تازی ندارد.
پیش یا پیشین به جای سابق،
پیشتر به جای اسبق.
زبان ارجمند پارسی نیازی به واژگان تازی ندارد.
سابق : پیشین، قبلی
اسبق : پیش از پیشین، قبل از قبل
اسبق : پیش از پیشین، قبل از قبل