اسبطرار. [ اِ ب ِ ] ( ع مص ) بر پهلو خفته یازیدن. ( منتهی الارب ). پهن واشدن. پهلو خفتن. کشیده شدن و دراز شدن. || شتاب رفتن شتران. ( منتهی الارب ). تیز رفتن شتر. || راست و درست شدن بلاد. ( منتهی الارب ): اسبطرّ البلاد؛ استقامت. ( قطر المحیط ). || یازیدن و دراز شدن ذبیحه. ( منتهی الارب ).