اسباغ

لغت نامه دهخدا

اسباغ. [ اِ ] ( ع مص ) تمام گردانیدن نعمت را بر کسی. ( منتهی الارب ). توسعه : یقابل مولم الرزیة بما اسبغ اﷲ تعالی علیه من الصبر . || تمام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ). کامل کردن. ( کنزاللغات ) ( غیاث ). || رسانیدن آب وضو را به مواضع آن. تمام آوردن وضو را: اسبغ الوضوء؛ اذا بلغه مواضعه و فی کل عضو حقه. ( منتهی الارب ). || زره فراخ پوشیدن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تمام گردانیدن نعمت را بر کسی . ۲ - زیاد کردن الف پیش از حرف آخر چون فاعلاتن که فاعلاتان میشود .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - تمام کردن نعمت بر کسی . ۲ - زره فراخ پوشیدن .

فرهنگ عمید

= تسبیغ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسباغ، انجام کاری به تمام و کمال است و از آن به مناسبت در باب طهارت سخن رفته است.
اسباغ در وضو و غسل، مستحب است و منظور از آن، رعایت دقیق و کامل واجبات، مستحبات و سنن وضو و غسل و رساندن آب به همۀ اعضای مورد نظر است.
مقدار آب محقق کننده اسباغ
مقدار آبی که اسباغ با آن محقّق می شود، یک مدّ در وضو و یک صاع در غسل است.


[ویکی فقه] اسباغ (ادبیات فارسی). در لغت به معنی «تمام کردن» و «دراز کردن» و در اصطلاحِ علم عروض آن است که بر سبب خفیفی که در آخر جزو قرار گرفته باشد، پیش از ساکنِ آن سبب، حرف ساکن دیگری بیفزایند. جزوی را که اسباغ در آن راه یابد، «مُسْبَغ» می گویند.
برای اسباع اقسامی بیان شده است که به شرح ذیل می باشد:
← مفاعلین
۱. ↑ سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۱.
منبع
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اسباغ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۳.
...

[ویکی فقه] اسباغ (فقه). اسباغ، انجام کاری به تمام و کمال است و از آن به مناسبت در باب طهارت سخن رفته است.
اسباغ در وضو و غسل، مستحب است
العروة الوثقی ج۱، ص۲۱۸.
مقدار آبی که اسباغ با آن محقّق می شود، یک مدّ در وضو
جواهر الکلام ج۲، ص۳۴۲.
۱. ↑ العروة الوثقی ج۱، ص۲۱۸.
...

پیشنهاد کاربران

با درود، به معنی مرکب برداری در هنر خوشنویسی نیز اطلاق می شود.
سرشار کردن. سرشار نمودن

بپرس