همه مال و اسباب و این زیب و فر
کنیزان مه روی با تاج زر.
فردوسی.
و از جمله اسباب و تجمل او دوازده هزار کنیزک در سراهاء او بودند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 103 ).گوئی که مگر راحت من مهر بتان است
کاسباب وجودش بجهان نیست پدیدار.
مسعودسعد.
من از آن بندگانم ای خسروکه نبندند طَمْع در اسباب.
مسعودسعد.
شهی که ایزد صاحبقرانش خواهد کردچنین که ساخت ز اول بسازدش اسباب.
مسعودسعد.
و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است : ساختن توشه آخرت و تمهید اسباب معیشت... ( کلیله و دمنه ). و نیز شاید بود که کسیرا برای فراغ اهل و فرزندان و تمهید اسباب معیشت ایشان بجمع مال حاجت افتد. ( کلیله و دمنه ).غیر این عقل تو حق را عقلهاست
که بدان تدبیر اسباب شماست.
مولوی.
لاجرم عبادت اینان [توانگران ] به قبول نزدیک که جمعاند و حاضر، نه پریشان و پراکنده خاطر، اسباب معیشت ساخته. ( گلستان ).اسبابش جمله هست حاصل
جز روغن و کشک و نان و هیزم.
قمری اصفهانی.
|| اموال : نامه ها بتعجیل برفت تا مردم و اسباب بوسهل به مرو و زوزن و نشابور و غور و هرات و بادغیس و غزنین فروگیرند.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 330 ). نامه ها ستد و منشوری توقیعی تا جمله اسباب و ضیاع آنرا بسیستان و جایهای دیگر، فروگیرند و بکسان نوشتکین سپارند. ( تاریخ بیهقی ص 417 و 418 ). او را از خلافت خلع کرد و اسباب و اموال او با تصرف گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 307 ). التماس کرد یکی از غلامان او را که منظور او بود پیش او فرستند و از اسباب آن قدر که بدو محتاج باشد رد کنند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 347 ). || بواعث. دواعی. علل : موافقت می باید در میان هر دو برادر و همه اسباب مخالفت را برانداخته باید.( تاریخ بیهقی ). کار و سخن یکرویه شد و همه اسباب محاربت و منازعت برخاست. ( تاریخ بیهقی ). همه اصناف نعمت و سلاح بخازنان ما سپرد و هیچ چیزی نماند از اسباب خلاف. ( تاریخ بیهقی ).
هیچ مقصودی میسر نیست تا اسباب نیست.
کاتبی.
بیشتر بخوانید ...