اسب فلان خواستن ؛ در قدیم معمول بود که چون کسی بسمتی از قبیل امارت و حکومت یا منصبی دیگر محلی منصوب میشد، گاه بازگشتن خادمی بانگ میزد: اسب. . . بیاورید: کیخسرو بچند تن از شاهان پیغام داد که بدرگاه آیندتا در امان باشند و چنان کردند آنگاه که اجازت بازگشتن خواستند :
... [مشاهده متن کامل]
بر آن مردمان [ شاهان ] خلعت آراستند
پس اسب جهاندیدگان خواستند
بفرمود تا بازگشتند و شاه
سوی گنگ دژ رفت خود با سپاه.
فردوسی.
... [مشاهده متن کامل]
بر آن مردمان [ شاهان ] خلعت آراستند
پس اسب جهاندیدگان خواستند
بفرمود تا بازگشتند و شاه
سوی گنگ دژ رفت خود با سپاه.
فردوسی.