اسب دوانیدن

جدول کلمات

تاخت

پیشنهاد کاربران

اسب دوانیدن ؛ اسب دوانی کردن. تند راندن اسب. چابکسواری کردن :
نه من که اهل سخن گفتنم در این معنی
نه مرد اسب دوانیدنم در این مضمار.
سعدی.
اول کسی که اسب در میدان دوانید آن پسر بود. ( گلستان سعدی ) .

بپرس