اسب بارکش


معنی انگلیسی:
workhorse, draught horse

جدول کلمات

یابو

مترادف ها

draft horse (اسم)
اسب بارکش، یابو

workhorse (اسم)
اسب بارکش، یابو، ادم زحمتکش

sumpter (اسم)
اسب بارکش، قاطرچی

پیشنهاد کاربران

یابو
حمید رضا مشایخی - اصفهان
پالانی. ( ص ) اسب که اصیل نباشد. محمَر ( ج ، محامِر ) . ( منتهی الارب ) . اسب از جنس بد. اسب کندرو که لایق پالان باشد. ( رشیدی ) . اسب باربردار. ( غیاث اللغات ) . هر ستور که پالان دارد. اسب و استر و جز آن که بر آن پالان نهند نه زین. حِمارَه. کَودَن. پلانی. ( رشیدی ) . اسب گران رَو. ( دهار ) . باری. مقابل زینی و سواری : والحمارة کجبانة، الفرس الهجین کالمحمره ، فارسیته پالانی. ( مجدالدین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

ندانستی تو ای خر غمر کبج لاک پالانی
که با خرسنگ برناید سروزن گاو ترخانی.
ابوالعباس.
چهارهزاراسب گرانبهاآنروز بدست آمد یعقوب [ بِن لیث ] را دون اشتر و استر و خر و اسبان پالانی و ترکی. ( تاریخ سیستان ) . و [ اسب ] را که کمالی داده اند که خر را نداده اند اگر وی از کمال خویش عاجز آید از وی پالانی سازند و با درجه خر افتد. ( کیمیای سعادت ) .
که جلدی زیرکی را گفت من پالانئی دارم
ازین تندی و رهواری چو باد و ابر نیسانی
بدو گفتا مگو چونین گر او را این هنر بودی
نبودی چون خران نامش میان خلق پالانی.
سنائی.

یابو
اسب بار کش

بپرس