( آسان گذاری ) آسان گذاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) سماحت.مسامحه. تسامح. مسامحت. مساهله. اغماض : به آسان گذاری دمی میشمارکه آسان زیَد مرد آسان گذار.نظامی.