دیکشنری
مترجم
بپرس
اسان کاری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آسان کاری )
آسان کاری. ( حامص مرکب ) مواسات. سهولت جانب. رفق. مساهلت. مدارات.
فرهنگ فارسی
( آسان کاری )
سهولت جانب مدارات
فرهنگ معین
( آسان کاری )
(حامص . ) سهل گرفتن ، مساهله .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها