اساسنامه

/~asAsnAme/

برابر پارسی: بنیادنامه

معنی انگلیسی:
articles of association, constitution, charter

لغت نامه دهخدا

اساس نامه. [ اَ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) قانونی که برای اداره یک مجمع یا مجلس تنظیم کنند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قانونی که برای ادار. یک انجمن یا مجلس یا سازمانی اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد مجموع. مواد و شرایطی که برای تشکیل شرکت حزب یا انجمنی تنظیم شود .

فرهنگ معین

(اَ. مِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) قانونی که برای ادارة یک انجمن یا مجلس یا سازمان اجتماعی و سیاسی تنظیم شده باشد.

فرهنگ عمید

قوانین و شرایطی برای تشکیل شرکت یا حزب.

دانشنامه آزاد فارسی

اَساسنا مه
سند یا قراردادی که هدف از تأسیس و نحوۀ ادارۀ اشخاص حقوقی مانند شرکت های تجاری یا مؤسسات غیر تجاری، نهادها، انجمن ها و سازمان ها را مشخص می کند. در شرکت های خصوصی، اساسنامه توسط مؤسسان اولیۀ شرکت تهیه می شود و به تصویب اولین مجمع عمومی شرکت می رسد و هر کس که بعداً وارد شرکت شود نیز باید آن را بپذیرد. اصلاح اساسنامه و تغییر آن در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده است. در شرکت های دولتی که بیش از ۵۰ درصد سرمایۀ آن متعلق به دولت است، اساسنامه توسط دستگاه دولتی ذیربط، که نمایندۀ سهامدار بودن دولت در شرکت است، تهیه می شود و حسب مورد به تصویب مجلس یا هیئت وزیران می رسد و برای اصلاح بعدی آن نیز به همین ترتیب عمل می شود. موضوعاتی مانند نوع شرکت (سهامی خاص، سهامی عام، با مسئولیت محدود، تضامنی، تعاونی)، مدت شرکت، میزان سرمایۀ اولیه و سهام، نحوۀ تشکیل مجمع عمومی عادی و فوق العاده، تعداد مدیران، اختیارات مجمع و هیئت مدیره، انتخاب بازرس، و بالاخره نحوۀ انحلال و تصفیۀ شرکت در اساسنامه پیش بینی می شود.

مترادف ها

statute (اسم)
حکم، قانون، اساسنامه، قانون موضوعه

فارسی به عربی

قانون

پیشنهاد کاربران

Articles of association
شیوه نامه
ترتیبات
مقررات یا قراردادی که برای طرز کار یک جمعیت مقرر و معین میشود.
اساسنامه:[اصطلاح حقوق] مقررات یا قراردادی که برای طرز کار یک جمعیت مقرر و معین می شود.
دستورالعمل، آیین، قوانین
پایه نامه ، پی نامه ،

بپرس