اسارت بابِلی نامی است که عموماً به تبعید بخشی از اهالی پادشاهی باستانی یهودا به بابل توسط نبوکدنصر دوم و در سه موج مختلف از سال ۵۹۷ تا ۵۸۱ قبل از میلاد داده می شود. این دوره که با فتح بابل توسط کوروش بزرگ به پایان رسید، نقطهٔ آغازِ روند چند صد سالهٔ تحول از یهوه پرستی به دین توحیدی یهودیت محسوب می شود.
... [مشاهده متن کامل]
پادشاهی یهودا دست نشاندهٔ امپراتوری آشور بود. بعد از نابودی آشور در سال ۶۱۲ ق م، یهودا در میانهٔ نبرد بابل و مصر بر سر تقسیم اراضی آشوریان گرفتار شد. مصریان یوشیا پادشاه یهودا را در نبرد کشتند اما از نبوکدنصر پادشاه بابل شکست خوردند. او یهویاقیم پادشاه جدید یهودا را در سال ۶۰۵ ق م تابع خود کرد. تَنَخ — مجموعهٔ کتب مقدس یهودیان — این وقایع را در بستر روایت بزرگ تر نافرمانی قوم از یهوه و پرستش خدایان دیگر قرار می دهد و آن را مجازاتی الهی می نمایاند، اگرچه حاوی دیدگاه های متفاوتی است؛ کتاب ارمیا طرفدار بابل و نویسندگان کتب پادشاهان طرفدار استقلال یهودا بوده اند. ارمیای نبی به طرفداری از بابل ادامه می داد، اما یهویاقیم در سال ۶۰۱ ق م با نادیده گرفتن او بر نبوکدنصر شورید، ولی سرکوب و خودش هم در میانهٔ نبرد کشته شد. بابلی ها جانشین او یهویاکین را به همراه خانوادهٔ سلطنتی و تعداد زیادی از کاهنان، انبیاء و دیگر شهروندان ممتاز به اسارت بردند و معبد اورشلیم را بی حرمت کردند. صدقیا به عنوان دست نشاندهٔ بابل بر تخت یهودا نشست. دو دستگی در زمان او نیز ادامه یافت؛ ارمیای نبی طرفدار تابعیت از بابل و گروه دیگری از انبیاء خواستار استقلال بودند. نهایتاً صدقیا در سال ۵۸۷ ق م با حمایت مصر سر از اطاعت پیچید. نبوکدنصر اورشلیم را محاصره کرد و شهر بعد از هجده ماه تسلیم شد. صدقیا، پسرانش و رهبران شورش کشته و شهر و معبد تخریب شدند. بابلی ها این بار شمار بیشتری از یهودیان را به اسارت بردند و یهودا را به استانی بابلی تبدیل کردند. باقی ماندگان سلسلهٔ داوود، جدلیا دست نشاندهٔ بابل در یهودا را کشتند که منجر به موج سوم تبعید در تلافی آن شد.
اطلاعات زیادی از زندگی تبعیدیان یهودی در بابل موجود نیست. کمتر از بیست هزار نفر یا یک چهارم جمعیت کشور به بابل برده شدند و اغلب شان از طبقات بالای جامعه بودند. یهویاکین رهبر نمادین تبعیدیان باقی ماند و بابلی ها او را محترم داشتند. بسیاری از یهودیان به آسانی در بابل به موفقیت های اجتماعی و اقتصادی رسیدند و جامعهٔ خودگردان و پررونقی شکل دادند. باری، اختلافات مذهبی میان تبعیدیان و آنان که در یهودا مانده بودند ادامه پیدا کرد. تبعیدیان احساسات ملی گرایانه و اصرار به پرستش یهوه به تنهایی داشتند. بسیاری از آنان موفق شدند هویت خود را در بابل حفظ کنند و آیین های هویتی مثل ختنه و شبات محبوبیت بسیار یافتند. دیدگاه ها دربارهٔ مردوک بر کاهنان و انبیاء تبعیدی اثرگذار بود. تردیدهایی که شکست یهوه از خدایان بابلی برایشان ایجاد کرده بود، ظاهراً در کنار تأثیرات زرتشتی در دهه های آتی، منجر شد آنان موجودیت خدایان دیگر را انکار کنند و یهوه را خدای خالق جهان — و نه خدای قومی یهودیان — بنامند که زمینه ساز ظهور توحید گردید. اولین تاریخ مکتوب اسرائیل و بسیاری از داستان های ابراهیم، اسحاق و یعقوب ( پدران بنی اسرائیل ) در این دوره و در واکنش به دوری از سرزمین اسرائیل تألیف شدند. تبعیدیان در سال های پایانی تبعید امیدوار شدند بابلی ها یهویاکین را به عنوان شاهی دست نشانده به یهودا بازگردانند اما چنین نشد؛ لذا یهودیان به اخبار پیروزی های کوروش بر همسایگان بابل دل بستند.
... [مشاهده متن کامل]
پادشاهی یهودا دست نشاندهٔ امپراتوری آشور بود. بعد از نابودی آشور در سال ۶۱۲ ق م، یهودا در میانهٔ نبرد بابل و مصر بر سر تقسیم اراضی آشوریان گرفتار شد. مصریان یوشیا پادشاه یهودا را در نبرد کشتند اما از نبوکدنصر پادشاه بابل شکست خوردند. او یهویاقیم پادشاه جدید یهودا را در سال ۶۰۵ ق م تابع خود کرد. تَنَخ — مجموعهٔ کتب مقدس یهودیان — این وقایع را در بستر روایت بزرگ تر نافرمانی قوم از یهوه و پرستش خدایان دیگر قرار می دهد و آن را مجازاتی الهی می نمایاند، اگرچه حاوی دیدگاه های متفاوتی است؛ کتاب ارمیا طرفدار بابل و نویسندگان کتب پادشاهان طرفدار استقلال یهودا بوده اند. ارمیای نبی به طرفداری از بابل ادامه می داد، اما یهویاقیم در سال ۶۰۱ ق م با نادیده گرفتن او بر نبوکدنصر شورید، ولی سرکوب و خودش هم در میانهٔ نبرد کشته شد. بابلی ها جانشین او یهویاکین را به همراه خانوادهٔ سلطنتی و تعداد زیادی از کاهنان، انبیاء و دیگر شهروندان ممتاز به اسارت بردند و معبد اورشلیم را بی حرمت کردند. صدقیا به عنوان دست نشاندهٔ بابل بر تخت یهودا نشست. دو دستگی در زمان او نیز ادامه یافت؛ ارمیای نبی طرفدار تابعیت از بابل و گروه دیگری از انبیاء خواستار استقلال بودند. نهایتاً صدقیا در سال ۵۸۷ ق م با حمایت مصر سر از اطاعت پیچید. نبوکدنصر اورشلیم را محاصره کرد و شهر بعد از هجده ماه تسلیم شد. صدقیا، پسرانش و رهبران شورش کشته و شهر و معبد تخریب شدند. بابلی ها این بار شمار بیشتری از یهودیان را به اسارت بردند و یهودا را به استانی بابلی تبدیل کردند. باقی ماندگان سلسلهٔ داوود، جدلیا دست نشاندهٔ بابل در یهودا را کشتند که منجر به موج سوم تبعید در تلافی آن شد.
اطلاعات زیادی از زندگی تبعیدیان یهودی در بابل موجود نیست. کمتر از بیست هزار نفر یا یک چهارم جمعیت کشور به بابل برده شدند و اغلب شان از طبقات بالای جامعه بودند. یهویاکین رهبر نمادین تبعیدیان باقی ماند و بابلی ها او را محترم داشتند. بسیاری از یهودیان به آسانی در بابل به موفقیت های اجتماعی و اقتصادی رسیدند و جامعهٔ خودگردان و پررونقی شکل دادند. باری، اختلافات مذهبی میان تبعیدیان و آنان که در یهودا مانده بودند ادامه پیدا کرد. تبعیدیان احساسات ملی گرایانه و اصرار به پرستش یهوه به تنهایی داشتند. بسیاری از آنان موفق شدند هویت خود را در بابل حفظ کنند و آیین های هویتی مثل ختنه و شبات محبوبیت بسیار یافتند. دیدگاه ها دربارهٔ مردوک بر کاهنان و انبیاء تبعیدی اثرگذار بود. تردیدهایی که شکست یهوه از خدایان بابلی برایشان ایجاد کرده بود، ظاهراً در کنار تأثیرات زرتشتی در دهه های آتی، منجر شد آنان موجودیت خدایان دیگر را انکار کنند و یهوه را خدای خالق جهان — و نه خدای قومی یهودیان — بنامند که زمینه ساز ظهور توحید گردید. اولین تاریخ مکتوب اسرائیل و بسیاری از داستان های ابراهیم، اسحاق و یعقوب ( پدران بنی اسرائیل ) در این دوره و در واکنش به دوری از سرزمین اسرائیل تألیف شدند. تبعیدیان در سال های پایانی تبعید امیدوار شدند بابلی ها یهویاکین را به عنوان شاهی دست نشانده به یهودا بازگردانند اما چنین نشد؛ لذا یهودیان به اخبار پیروزی های کوروش بر همسایگان بابل دل بستند.