ازین سان. [ اَ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) مخفف از این سان. از این گونه. از این قبیل. زینسان ( مخفف آن ) : بود دانشومند و هم پهلوان نبیند کسی پیر زینسان جوان.
فردوسی.
برین دشت ازینسان بکین آمدم نه از بهر گاه و نگین آمدم.
فردوسی.
همه بوم ما را ازینسان بر است اگر زر و سیم است اگرگوهر است.