ازی
لغت نامه دهخدا
ازی. [ اُ زی ی ] ( ع مص )کم گردیدن سایه. || فراهم آمدی بسوی... مقبوض شدن. || فراهم کردن. ( منتهی الارب ).
ازی. [ اَ یِن ْ ] ( ع اِ ) اَزْو. ج ِ زای یعنی زاء اخت راء. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
/ezi/ نوعی حشره – بید – شپشه ی برنج & زود
/o zi/ کنایه از هم خوابگی زیاد - زیر آبی رفتن
دانشنامه عمومی
آزی (بوخولت). آزی ( انگلیسی: Aasee ) نام دریاچه ای در بوخولت است. این دریاچه در ارتفاع 23 متری سطح دریا قرار داشته و 0. 32 کیلومتر مربع مساحت دارد.
wiki: آزی (بوخولت)
آزی (شر). آزی ( به فرانسوی: Azy ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Aix - d'Angillon واقع شده است. [ ۱] آزی ۲۷٫۶۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۰۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
wiki: آزی (شر)
آزی (لوار ا شر). آزی ( به فرانسوی: Azé ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Vendôme - 1 واقع شده است. [ ۱] آزی ۳۱٫۹۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۸۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: آزی (لوار ا شر)
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
( اوستایی ) خواستن، اراده ـ میل کردن، گرایش داشتن، آرزو داشتن