ازگار

/~AzegAr/

مترادف ازگار: ( آزگار ) تمام، طولانی، کامل

معنی انگلیسی:
complete, entire, long, long-term, running, together, hitch

لغت نامه دهخدا

( آزگار ) آزگار. [ زِ ] ( ص ) تمام. کامل. تخت. شمرده. اَجْرَد. آزاد. جَرْداء: شش ماه ِ آزگار. یک سال آزگار.

فرهنگ فارسی

( آزگار ) کامل تمام : یک سال آزگار.
تمام و کامل
تمام، کامل، درازوطولانی، مانندیک سال آزگار

فرهنگ معین

( آزگار ) (زَ یا زِ ) (ق . ) (عا. ) کامل ، تمام ، دراز، طولانی .

فرهنگ عمید

( آزگار ) ۱. تمام، کامل.
۲. دراز، طولانی، مداوم: یک سال آزگار، شش ماه آزگار.

گویش مازنی

( آزگار ) /aazegaar/ زمان ممتد و طولانی

پیشنهاد کاربران

نویافته های ژنتیک باستان شناسی کوچ گسترده از شمال ایران به شمال اروپا را تایید می کند
نمی دونم ولی احتمالا ریشه این کلمه یه ربطی به آزگارد و سرزمین خدایان اسکاندیناوی داشته باشه!
دوستان متخصص نظر بدهند
اذ، از، به معنی اذیت، درد، رنج، آسیب، بلا
سال آزگار به معنی سالی که سخت می گذرد، سال رنجها و بلاها
( آزگار ) در واقع ( آزگارد ) بوده که دنیاییست که سرزمین پادشاهی نامیراهایی مثل ( تور ) فرشته رعد است که هر سال آن برابر هزار سال زمین است
یه عمر آزگار اصلا معروفه و زیاد بکار میره
یعنی برای مدتی بسیار طولانی
یکسال با چند سالِ آزگار هم میگن
کلا آزگار خیلی با سال میادش.
۱ سالِ آزگار / ۵ سالِ آزگار / ۱۰ سالِ آزگار
پس آزگار یعنی طولانی و چیزیکه تموم نمیشه
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا یه پرستار میگه : سال ۲۰۲۰ یه سال آزگار بود. یعنی سالی بود که اصلا تموم نمیشد و انگار ۳ سال طول کشید

هوالعلیم
آزگار : مدت زمان طولانی وسخت ؛
( یک سال آزگار : یکسال جانفرسا )
زمانی دراز ، به طور مداوم ، تمام و کامل 🥯🥯
در زبان لری بختیاری به معنی مدت طولانی. زمانی.

بپرس