ازگ

لغت نامه دهخدا

ازگ. [ اَ ] ( اِ ) شاخ خرد. شولان. ترکه : بر هر شاخ هزارهزار ازگ است ، و بر هر ازگی هزارهزار برگ. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 177 س 7 ). رجوع به ازغ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شاخه های کوچک که بر تن. شاخه های بزرگ میروید ترکه شاخ خرد .

فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (اِ. ) ترکه ، شاخ خرد.

فرهنگ عمید

= ازغ

گویش مازنی

/ezg/ گیاه و شاخه ی نورسته و تازه جوانه زده

پیشنهاد کاربران

ازگ azg
در گویش شهربابکی به تیغه باریک چوب یا تراشه چوب گفته می شو د ، ازگ غیر از ترکه است وغیر از خار است

بپرس