ازکاک. [ اِ ] ( ع مص ) ازکاک بر امری ؛ اصرار کردن و ستیهیدن بر آن : اَزَک َّ علی الشی ٔ. ( از منتهی الارب ). چیره شدن بر. || ازکاک ببول ؛ بازداشتن گمیز خود را: اَزَک َّ ببوله. ( منتهی الارب ).