ازوغ

لغت نامه دهخدا

( آزوغ ) آزوغ. ( اِ ) آزغ. آژغ. آژوغ.
ازوغ. [ اَ ] ( اِ ) رجوع به آزغ و ازغ و ازگ شود.

فرهنگ فارسی

( آزوغ ) ( اسم ) آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند .
آزغ

فرهنگ معین

( آزوغ ) [ په . ] ( اِ. ) نک آزغ .

پیشنهاد کاربران

کیارش در پروفایلش فحشهای رکیک مثل جاکش سیم کش بی ناموس حروم زاده نوشته در چند ماه گذشته دهها بار گزارش کردم ابادیس انرا پاک نکرده در اینجا می نویسم تا ابادیس رسوا شود
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
ازوغازوغازوغازوغ