دیکشنری
مترجم
بپرس
ازناک
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آزناک )
آزناک. ( ص مرکب ) شَرِه ْ. حریص. آزمند.
فرهنگ فارسی
( آزناک )
( صفت ) آزمند حریص طماع .
حریص آزمند
فرهنگ معین
( آزناک )
(ص . ) آزند، حریص .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها