ازمودگی


معنی انگلیسی:
experience

لغت نامه دهخدا

( آزمودگی ) آزمودگی. [ زْ / زِ دَ / دِ ] ( حامص ) چگونگی و صفت آزموده. مجرب و ممتحن بودگی. کارکشتگی.

فرهنگ فارسی

( آزمودگی ) حالت و کیفیت آزموده آزموده بودن مجرب بودن کار کشتگی .
کارکشتگی

فرهنگ معین

( آزمودگی ) (دَ یا دِ ) (حامص . ) آزموده بودن ، باتجربه بودن .

فرهنگ عمید

( آزمودگی ) آزموده بودن، چگونگی و حالت آزموده، کارکشتگی.

مترادف ها

experience (اسم)
ازمایش، خبرگی، مکتب، تجربه، ورزیدگی، اروین، ازمودگی، کارازمودگی

پیشنهاد کاربران

بپرس