ازغاب. [ اِ ] ( ع مص ) ازغاب کَرْم ؛ برگ برآوردن گرفتن رز بعد سیرابی و بعد جاری شدن آب در آن. ( منتهی الارب ). غبارگونه چیزی برآوردن بلگ رز. به تندیدن زر. ( تاج المصادر بیهقی ). || کندامویه برآوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). موی ریزه زرد برآوردن چوزه. ( منتهی الارب ). موی اول برآوردن جوزه.