آزرمی دخت ( به پارسی میانه: Āzarmīgduxt ) یا آزرم در شاهنامه، ملکه ایران ساسانی ( بانبشن ) از سال ۶۳۰ تا ۶۳۱ میلادی بود. او دختر خسرو پرویز ( حکومت از ۵۹۰ تا ۶۲۸ ) و دومین ملکه ساسانی بود. خواهرش بوران دخت پیش و پس از او حکومت کرد. آزرمی دخت پس از برکناری پسر عمه اش شاپور شهروراز فرزند شهربراز توسط انجمن پارسیگ به رهبری پیروز خسرو، به قدرت رسید. گرچه او سال بعد توسط رستم فرخ زاد به تلافی کشته شدن پدرش، کشته شد. سپس خواهرش بوران دخت جانشین او شد.
... [مشاهده متن کامل]
آزرمی دخت یکی از سه زنی در تاریخ ایران است که توانسته بر ایران حکومت کند. خواهرش بوران دخت ( حکومت در دو دوره در ۶۳۰ و همچنین از ۶۳۱ تا ۶۳۲ میلادی ) و موزا، ملکهاشکانی ( حکومت از ۲ پیش از میلاد تا ۴ میلادی ) ، دو زن دیگر هستند.
«آزرمی دخت» نام او در فارسی نو است که توسط پژوهشگران استفاده می شود. نام اصلی وی در پارسی میانه آزرمیگ دوخت ( Āzarmīgduxt ) به معنی «دختر فرد بزرگوار» است که به پدرش خسرو پرویز ( حکومت از ۵۹۰ تا ۶۲۸ ) اشاره دارد.
فردوسی در شاهنامه از او به نام آزرم یاد کرده است. نام او در منابع امروزی گاه به صورت آذرمی دخت نوشته می شود. برخی از منابع از او به نام آذرمین دوست یاد کرده اند و این در حالی است که پسوند دوست برای نام دختران برخلاف دخت، رایج نبوده است. با توجه به این واقعیت می توان حدس زد این دو حرف به یکدیگر مبدل شده اند.
آزرمی دخت دختر واپسین شاه برجستهٔ ایران، خسرو دوم، معروف به خسرو پرویز است که در سال ۶۲۸ توسط پسر خود شیرویه ( قباد دوم ) سرنگون و اعدام شد. شیرویه همچنین اقدام به کشتن همه برادران تنی و برادران ناتنی خویش، از جمله ولی عهد، مردانشاه، کرد. این کار چنان ضربه سنگینی به امپراتوری وارد کرد که امپراتوری دیگر هرگز نتوانست دوباره به پا خیزد. گفته می شود که آزرمی دخت و خواهرش بوران دخت از اقدامات وحشیانه شیرویه انتقاد کرده و او را سرزنش کرده اند و او در آخر از کارهایش ابراز پشیمانی کرده است.
سقوط خسرو پرویز با یک جنگ داخلی به مدت چهار سال به اوج خود رسید که با استقلال کامل خاندان های ممتاز مقتدر و ایجاد دولت های تازه ای همراه بود. در این میان، درگیری ها میان خاندان های ممتاز پارسی ( پارسیگ ) و پارتی ( پهلو ) نیز از سر گرفته شد که باعث بدتر شدن اوضاع شد. چند ماه بعد، طاعونی ویرانگر استان های غربی ساسانیان را فرا گرفت و نیمی از جمعیت آن مناطق را از جمله شیرویه، به کشتن داد. پس از شیرویه پسر هشت ساله اش، اردشیر سوم، جانشین وی شد، اما او نیز دو سال بعد توسط شهربراز، سپهبد برجستهٔ ایرانی، کشته شد که خود او نیز چهل روز بعد در کودتایی به رهبری فرخ هرمز، رهبر پهلوها، به قتل رسید. فرخ هرمز به بوران دخت کمک کرد تا بر تخت سلطنت بنشیند. اما او نیز سال بعد از سلطنت خلع شد و پسر عمه اش شاپور شهروراز ( که او نیز پسر شهربراز بود ) جانشین او شد. حکومت او حتی کوتاه تر از فرمانروای پیش از خود بود و او نیز کمتر از یک سال توسط انجمن پارسیگ به رهبری پیروز خسرو از قدرت برکنار شد و آزرمی دخت به جای او بر تخت سلطنت نشست.
... [مشاهده متن کامل]
آزرمی دخت یکی از سه زنی در تاریخ ایران است که توانسته بر ایران حکومت کند. خواهرش بوران دخت ( حکومت در دو دوره در ۶۳۰ و همچنین از ۶۳۱ تا ۶۳۲ میلادی ) و موزا، ملکهاشکانی ( حکومت از ۲ پیش از میلاد تا ۴ میلادی ) ، دو زن دیگر هستند.
«آزرمی دخت» نام او در فارسی نو است که توسط پژوهشگران استفاده می شود. نام اصلی وی در پارسی میانه آزرمیگ دوخت ( Āzarmīgduxt ) به معنی «دختر فرد بزرگوار» است که به پدرش خسرو پرویز ( حکومت از ۵۹۰ تا ۶۲۸ ) اشاره دارد.
فردوسی در شاهنامه از او به نام آزرم یاد کرده است. نام او در منابع امروزی گاه به صورت آذرمی دخت نوشته می شود. برخی از منابع از او به نام آذرمین دوست یاد کرده اند و این در حالی است که پسوند دوست برای نام دختران برخلاف دخت، رایج نبوده است. با توجه به این واقعیت می توان حدس زد این دو حرف به یکدیگر مبدل شده اند.
آزرمی دخت دختر واپسین شاه برجستهٔ ایران، خسرو دوم، معروف به خسرو پرویز است که در سال ۶۲۸ توسط پسر خود شیرویه ( قباد دوم ) سرنگون و اعدام شد. شیرویه همچنین اقدام به کشتن همه برادران تنی و برادران ناتنی خویش، از جمله ولی عهد، مردانشاه، کرد. این کار چنان ضربه سنگینی به امپراتوری وارد کرد که امپراتوری دیگر هرگز نتوانست دوباره به پا خیزد. گفته می شود که آزرمی دخت و خواهرش بوران دخت از اقدامات وحشیانه شیرویه انتقاد کرده و او را سرزنش کرده اند و او در آخر از کارهایش ابراز پشیمانی کرده است.
سقوط خسرو پرویز با یک جنگ داخلی به مدت چهار سال به اوج خود رسید که با استقلال کامل خاندان های ممتاز مقتدر و ایجاد دولت های تازه ای همراه بود. در این میان، درگیری ها میان خاندان های ممتاز پارسی ( پارسیگ ) و پارتی ( پهلو ) نیز از سر گرفته شد که باعث بدتر شدن اوضاع شد. چند ماه بعد، طاعونی ویرانگر استان های غربی ساسانیان را فرا گرفت و نیمی از جمعیت آن مناطق را از جمله شیرویه، به کشتن داد. پس از شیرویه پسر هشت ساله اش، اردشیر سوم، جانشین وی شد، اما او نیز دو سال بعد توسط شهربراز، سپهبد برجستهٔ ایرانی، کشته شد که خود او نیز چهل روز بعد در کودتایی به رهبری فرخ هرمز، رهبر پهلوها، به قتل رسید. فرخ هرمز به بوران دخت کمک کرد تا بر تخت سلطنت بنشیند. اما او نیز سال بعد از سلطنت خلع شد و پسر عمه اش شاپور شهروراز ( که او نیز پسر شهربراز بود ) جانشین او شد. حکومت او حتی کوتاه تر از فرمانروای پیش از خود بود و او نیز کمتر از یک سال توسط انجمن پارسیگ به رهبری پیروز خسرو از قدرت برکنار شد و آزرمی دخت به جای او بر تخت سلطنت نشست.