دیکشنری
مترجم
بپرس
ازرمی
/~Azarmi/
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آزرمی )
آزرمی.[ زَ ] ( ص نسبی ) باحیا: زنی آزرمی ؛ مخدره. عفیفه.
آزرمی. [ زَ ] ( اِخ ) آزرمیدخت.
فرهنگ فارسی
( آزرمی )
( صفت اسم ) باحیا باشرم : زنی آزرمی .
باحیا عفیفه آزرمیدخت
باحیا، باشرم
پیشنهاد کاربران
دختری مانند آتش
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها