ازردگی
/~Azordegi/
مترادف ازردگی: ( آزردگی ) افسردگی، رنجش، رنجیدگی، ملال، ملالت، نژندی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
صدمه جراحت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [قدیمی] زخم.
جدول کلمات
رنجش
رنجش
مترادف ها
رنجش، دلخوری، اذیت، ازار، ازردگی، سوزش
رنجش، ناراحتی، خشم، غضب، ازردگی، سوزش
رنجش، ازار، ازردگی، تغیر، حالت تحریک
ازردگی، سوزش، غم وغصه، اندوه، الم، تنگدلی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دلخوری