دیکشنری
مترجم
بپرس
ازدوار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ازدوار. [ اِ دِ ] ( ع مص ) زیارت کردن. ( منتهی الارب ). ازدیار.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک