ازدعاب. [ اِ دِ ] ( ع مص ) بریدن چیزی را. || دفع کردن. دور کردن. ( منتهی الارب ). || برداشتن چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ). || گرانبار رفتن شتر: ازدعب البعیرُ بحمله. ( منتهی الارب ).