ازایراک. [ اَ زی ] ( حرف ربط مرکب ) ( مرکب از: ازیرا + که ) اَزیراک. رجوع به ازیرا شود : دل ز بدیها بدین بشوی ازایراک پاک شود دل بدین چو جامه بصابون.ناصرخسرو.از همنفسان نیست مرا روزی ازایراک درروزن من هم نرود صورت مهتاب.خاقانی.