ازاله
/~ezAle/
مترادف ازاله: پاک سازی، تراشیدن، زایل، زدایش، زدودن، محو، نابود، نیست
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: گلی خوشبو، گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید، صورتی، زرد، قرمز، و ارغوانی دیده می شود
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فرانسوی، اسم گل
لغت نامه دهخدا
- ازاله بکارت ؛ بسودن دختر. مُهر برداشتن. طمث. تصرف.
- ازاله شدن ؛ دفع شدن.
- ازاله کردن ؛ دور کردن. زایل کردن. راندن. قلع کردن. دفع کردن. بیرون بردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) یا ازال. بکارت . نزدیکی با دختر باکره و برداشتن پردگی او
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] زدودن و برطرف کردن را ازاله گویند. مراد از آن بر حسب چیزی که به آن اضافه می شود مانند نجاست، حدث، مو و بردگی، متفاوت است.عمدۀ مباحث مربوط به آن در باب های طهارت و صلات آمده، لیکن در دیگر باب ها مانند حج و قصاص نیز از آن به مناسبت سخن رفته است.
تحقّق ازاله گاهی منوط به نیّت (قصد قربت) است مانند ازالۀ حدث به وضو، غسل یا تیمّم، و گاهی منوط به آن نیست مانند ازالۀ نجاست.
حکم ازاله
ازاله از نظر حکم، چند قسم است:
← ازالۀ واجب
مطهرات مانند آب و آفتاب، اسباب ازالۀ نجاست هستند.
تحقّق ازاله گاهی منوط به نیّت (قصد قربت) است مانند ازالۀ حدث به وضو، غسل یا تیمّم، و گاهی منوط به آن نیست مانند ازالۀ نجاست.
حکم ازاله
ازاله از نظر حکم، چند قسم است:
← ازالۀ واجب
مطهرات مانند آب و آفتاب، اسباب ازالۀ نجاست هستند.
wikifeqh: ازاله
مترادف ها
عزل، رفع، برداشت، ازاله
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
نوعی تعزیر اسلامی به معنای از بین بردن آلت جرم.
تراشیدن ( منظور حذف موهای زائد بدن )
اِزاله . زائل ساختن . از میان برداشتن . نابود ساختن