آزار و اذیت مذهبی در امپراتوری روم ( انگلیسی: Religious persecution in the Roman Empire ) با گسترش جمهوری روم، و بعداً امپراتوری روم، روم مردمی از فرهنگ ها و مذاهب مختلف را دربر گرفت. پرستش تعداد روزافزونی از خدایان ( الوهیت ) تحمل و پذیرفته شد. دولت، و به طور کلی رومیان، تمایل به مدارا با اکثر ادیان و اعمال مذهبی داشتند. برخی از ادیان به دلایل سیاسی و نه غیرت جزمی، ممنوع شدند، و دیگر مراسمی که شامل قربانی کردن انسان بود، ممنوع شد.
... [مشاهده متن کامل]
هنگامی که مسیحیت به عنوان دین دولتی روم درآمد، مورد پذیرش قرار گرفت که وظیفهٔ امپراتور روم است که از قدرت سکولار برای تحکیم وحدت مذهبی استفاده کند. هر کس در کلیسا که از مسیحیت کاتولیک پیروی نمی کرد به عنوان تهدیدی برای سلطه و خلوص «ایمان واحد حقیقی» تلقی می شد و آنها آن را حق خود می دیدند که از آن به هر وسیله ای که در اختیار دارند دفاع کنند. این امر منجر به آزار و اذیت پاگان ها در اواخر امپراتوری روم توسط مقامات مسیحی و مردم پس از نهاد آن به عنوان دین دولتی شد.
رومی ها به طور کلی فرقه های مذهبی را تحمل می کردند، اما استثناهایی هم وجود داشت. جمعیتی که دیونیسوس، خدای یونانی مرتبط با شراب و مستی را جشن ( باکانالیا ) می گرفتند، چنان غیرقابل کنترل و یاغی شدند که روم برای مدتی این فرقه را سرکوب کرد. نقاشی های دیواری در «ویلای اسرار» پمپئی ( نابودی در ۷۹ پس از میلاد ) احتمالاً معرف فرقه باکانالیا هستند که ۱۰۰ سال قبل از نابودی پمپئی به زور تحت کنترل مستقیم مقامات مدنی و مذهبی روم قرار گرفتند.
روم وسعت خود را با زور به دست آورد اما برای کنترل چنین امپراتوری وسیعی، نیاز به جلب همکاری مردم تابع خود داشت و این کار را به روش های گوناگون انجام می داد. روم به جای مجازات مردم کشورهای تسخیر شده، اغلب با آنها به عنوان متحد رفتار می کرد و آنها را تشویق می کرد تا در شکوه و ثروتمند ساختن امپراتوری شرکت کنند. دین رومی شامل بسیاری از خدایان اصلی و فرعی بود که در فوق آنها خدای آسمان، ژوپیتر قرار داشت. در باور رومیان، نوعی قرارداد بین مردم و خدایانشان وجود داشت به این معنی که در ازای انجام مراسم مذهبی، خدایان، آنچه مورد نیاز زندگی رومیان بود، سعادت، سلامتی و موفقیت نظامی را تضمین می کردند. مانند رومیان، تقریباً همه مردمان تسخیر شده نیز چندخداپرست بودند. آنها خدایان خود را می پرستیدند و فکر می کردند این خدایان از آنها محافظت می کنند. از آنجایی که آنها معتقد بودند که مردمان دیگر نیز خدایان خود را دارند، شرکت در جشنواره های بزرگداشت خدایان رومی را نسبتاً آسان می یافتند و موضوع صرفاً احترام به رومیان بود. با گذشت زمان، خدایان مردمان دیگر در میان رومیان محبوبیت زیادی پیدا کردند. رومی ها در واقع خدایان یونان را با خدایان خود یکی می دانستند. برای مثال، ژوپیتر و زئوس به عنوان یک خدا در نظر گرفته می شدند. آنها معتقد بودند که این خدایان در تأسیس تمدن روم نقش داشته اند و اینکه آنها به شکل گیری رویدادهای زندگی مردم به صورت روزانه کمک می کنند. هر شرایط مساعد یا نامطلوب در زندگی را رومیان به خلق و خوی خدایان معین نسبت می دادند، بنابراین مردم نیز برای شکرگزاری یا تلاش برای آرام کردن خلق و خوی خدایان، به آنها هدایایی اهدا می کردند. برخلاف بسیاری از سنت های مذهبی یا مذهبی یکتاپرستی، خدایان رومی توجه کمی به اخلاق مردم روم داشتند. در عوض، دغدغه اصلی آنها ادای احترام به خدایان از طریق مناسک بسیار خاص بود. سیاست آنها به طور کلی این بود که خدایان و فرقه های مردمان دیگر را جذب کنند نه اینکه برای ریشه کن کردن آن تلاش کنند، جان تی. کخ خاطرنشان می کند: «این ذهنیت در هسته نبوغ یکسان سازی فرهنگی قرار داشت که امپراتوری روم را ممکن کرد» یکی از راه هایی که روم مردمان گوناگون را در درون امپراتوری خود جای دادند، حمایت از میراث مذهبی آنها و ساختن معابد برای خدایان محلی بود که الهیات آنها را در همان سلسله مراتب دین روم قرار می داد. در کتیبه های سراسر امپراتوری پرستش خدایان محلی و رومی در کنار یکدیگر، از جمله تقدیم هایی که رومی ها به خدایان محلی انجام داده اند، ثبت شده است.
... [مشاهده متن کامل]
هنگامی که مسیحیت به عنوان دین دولتی روم درآمد، مورد پذیرش قرار گرفت که وظیفهٔ امپراتور روم است که از قدرت سکولار برای تحکیم وحدت مذهبی استفاده کند. هر کس در کلیسا که از مسیحیت کاتولیک پیروی نمی کرد به عنوان تهدیدی برای سلطه و خلوص «ایمان واحد حقیقی» تلقی می شد و آنها آن را حق خود می دیدند که از آن به هر وسیله ای که در اختیار دارند دفاع کنند. این امر منجر به آزار و اذیت پاگان ها در اواخر امپراتوری روم توسط مقامات مسیحی و مردم پس از نهاد آن به عنوان دین دولتی شد.
رومی ها به طور کلی فرقه های مذهبی را تحمل می کردند، اما استثناهایی هم وجود داشت. جمعیتی که دیونیسوس، خدای یونانی مرتبط با شراب و مستی را جشن ( باکانالیا ) می گرفتند، چنان غیرقابل کنترل و یاغی شدند که روم برای مدتی این فرقه را سرکوب کرد. نقاشی های دیواری در «ویلای اسرار» پمپئی ( نابودی در ۷۹ پس از میلاد ) احتمالاً معرف فرقه باکانالیا هستند که ۱۰۰ سال قبل از نابودی پمپئی به زور تحت کنترل مستقیم مقامات مدنی و مذهبی روم قرار گرفتند.
روم وسعت خود را با زور به دست آورد اما برای کنترل چنین امپراتوری وسیعی، نیاز به جلب همکاری مردم تابع خود داشت و این کار را به روش های گوناگون انجام می داد. روم به جای مجازات مردم کشورهای تسخیر شده، اغلب با آنها به عنوان متحد رفتار می کرد و آنها را تشویق می کرد تا در شکوه و ثروتمند ساختن امپراتوری شرکت کنند. دین رومی شامل بسیاری از خدایان اصلی و فرعی بود که در فوق آنها خدای آسمان، ژوپیتر قرار داشت. در باور رومیان، نوعی قرارداد بین مردم و خدایانشان وجود داشت به این معنی که در ازای انجام مراسم مذهبی، خدایان، آنچه مورد نیاز زندگی رومیان بود، سعادت، سلامتی و موفقیت نظامی را تضمین می کردند. مانند رومیان، تقریباً همه مردمان تسخیر شده نیز چندخداپرست بودند. آنها خدایان خود را می پرستیدند و فکر می کردند این خدایان از آنها محافظت می کنند. از آنجایی که آنها معتقد بودند که مردمان دیگر نیز خدایان خود را دارند، شرکت در جشنواره های بزرگداشت خدایان رومی را نسبتاً آسان می یافتند و موضوع صرفاً احترام به رومیان بود. با گذشت زمان، خدایان مردمان دیگر در میان رومیان محبوبیت زیادی پیدا کردند. رومی ها در واقع خدایان یونان را با خدایان خود یکی می دانستند. برای مثال، ژوپیتر و زئوس به عنوان یک خدا در نظر گرفته می شدند. آنها معتقد بودند که این خدایان در تأسیس تمدن روم نقش داشته اند و اینکه آنها به شکل گیری رویدادهای زندگی مردم به صورت روزانه کمک می کنند. هر شرایط مساعد یا نامطلوب در زندگی را رومیان به خلق و خوی خدایان معین نسبت می دادند، بنابراین مردم نیز برای شکرگزاری یا تلاش برای آرام کردن خلق و خوی خدایان، به آنها هدایایی اهدا می کردند. برخلاف بسیاری از سنت های مذهبی یا مذهبی یکتاپرستی، خدایان رومی توجه کمی به اخلاق مردم روم داشتند. در عوض، دغدغه اصلی آنها ادای احترام به خدایان از طریق مناسک بسیار خاص بود. سیاست آنها به طور کلی این بود که خدایان و فرقه های مردمان دیگر را جذب کنند نه اینکه برای ریشه کن کردن آن تلاش کنند، جان تی. کخ خاطرنشان می کند: «این ذهنیت در هسته نبوغ یکسان سازی فرهنگی قرار داشت که امپراتوری روم را ممکن کرد» یکی از راه هایی که روم مردمان گوناگون را در درون امپراتوری خود جای دادند، حمایت از میراث مذهبی آنها و ساختن معابد برای خدایان محلی بود که الهیات آنها را در همان سلسله مراتب دین روم قرار می داد. در کتیبه های سراسر امپراتوری پرستش خدایان محلی و رومی در کنار یکدیگر، از جمله تقدیم هایی که رومی ها به خدایان محلی انجام داده اند، ثبت شده است.