از یاد رفتن ؛ فراموش کردن. ( ناظم الاطباء ) .
ز بس گنج کانروز بر باد رفت
شب شنبه را گنجه از یاد رفت.
نظامی.
از یاد رفتن ؛ فراموش شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری
... [مشاهده متن کامل]
نه یاد می کنی از من نه می روی از یاد.
سعدی.
هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود.
حافظ.
ز بس گنج کانروز بر باد رفت
شب شنبه را گنجه از یاد رفت.
نظامی.
از یاد رفتن ؛ فراموش شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری
... [مشاهده متن کامل]
نه یاد می کنی از من نه می روی از یاد.
سعدی.
هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود.
حافظ.