از گردن فرو نهادن : رها کردن از گردن، رفع تکلیف. خود را از مسئولیت کاری و عملی آزاد کردن .
( ( خویشتن را فرو نه از گردن تا شوی نازنین به هر بر زن ) ) ( حدیقه، ۱۳۲ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری ) .
( ( خویشتن را فرو نه از گردن تا شوی نازنین به هر بر زن ) ) ( حدیقه، ۱۳۲ )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری ) .