از پرده بیرون افکندن: آشکار ساختن.
( ( چون دو سه دور در گشت، نزدیک شد که سرّّ ّخاطر خویش عشاق وار از پرده بیرون افگند. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠ ) .
( ( چون دو سه دور در گشت، نزدیک شد که سرّّ ّخاطر خویش عشاق وار از پرده بیرون افگند. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴٠ ) .