از پای در امدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تسلیم شدن، از پای در امدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
از پای در آمدن: فرو افتادن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵۱ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵۱ ) .
شکست خوردن، تسلیم شدن
شکست خوردن. و از پای در آوردن
شکست دادن
نابود کردن
تسلیم شدن . شکست خوردن.
خسته شد
خسته شدن
کشته شدن