از وسط


معنی انگلیسی:
through

مترادف ها

crosswise (قید)
از وسط، سرتاسر، بشکل ضرب در، چلیپا وار، از پهنا، بشکل صلیب

athwart (قید)
از وسط، از این سو بان سو، از طرفی بطرف دیگر، برخلاف

crossways (قید)
از وسط، سرتاسر، بشکل ضرب در، چلیپا وار، از پهنا، بشکل صلیب

across (قید)
از میان، از عرض، از وسط، یکسره، ازاین طرف به ان طرف، از این سو بان سو

through (حرف اضافه)
از میان، از وسط، بواسطه، بخاطر، در ظرف، از طریق

thru (حرف اضافه)
از میان، از وسط، بواسطه

per (حرف اضافه)
با، از میان، از وسط، توسط، بوسیله، در هر، برای هر، برطبق

فارسی به عربی

خلال , لکل
عبر

پیشنهاد کاربران

بپرس