دیکشنری
مترجم
بپرس
از هم پاشیدگی
مترادف از هم پاشیدگی
: اضمحلال، انحلال، تلاشی، گسیختگی، متلاشی
متضاد از هم پاشیدگی
: انسجام
دنبال کنید
مترادف ها
dissolution
(اسم)
فسخ، تجزیه، فساد، حل، از هم پاشیدگی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها