از قلم انداختن


معنی انگلیسی:
elide, eliminate, expunge, omit

مترادف ها

drop (فعل)
رها کردن، چکیدن، انداختن، سقوط کردن، ژوشیدن، از قلم انداختن

slip (فعل)
گریختن، اشتباه کردن، سریدن، از قلم انداختن، لیز خوردن، لغزیدن

pretermit (فعل)
کنار گذاشتن، حذف کردن، از قلم انداختن

omit (فعل)
انداختن، حذف کردن، از قلم انداختن، فروگذار کردن

فارسی به عربی

احذف , زلة , قطرة

پیشنهاد کاربران

از قلم انداختن: [عامیانه، کنایه ] از یاد بردن، مورد بی توجهی قرار دادن .
slip your mind/memory

بپرس