از سکه افتادن
فرهنگ معین
اصطلاحات و ضرب المثل ها
چیزی که جلا و زیبایی اولیه خود را از دست داده باشد.
پیشنهاد کاربران
از سکه افتادن ؛ از رونق افتادن متاعی. ( از فرهنگ فارسی معین ) .
- || از دست دادن زیبایی خود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
- || از دست دادن زیبایی خود. ( فرهنگ فارسی معین ) .
از سکه افتادن: [عامیانه، کنایه ] ار رونق افتادن، از دست دادن زیبایی .