از سر گذراندن

پیشنهاد کاربران

از سر گذراندن: سپری کردن رویداد یا دوران سخت یا ناخوشایند ( او خطرهای زیادی را از سر گذراند )
( صدری افشار، غلامحسین، فرهنگ معاصر فارسی )
آزمودن
get through
پشت سر گذاشتن ، تجربه کردن ، آزمودن
مثلا مصیبت هایی را از سر گذرانده : تجربه کرده و به چشم دیده
get past

بپرس