از سر نهادن

فرهنگ معین

( ~. سَ. نَ دَ ) (مص م . ) از یاد بردن ، از سر بیرون کردن .

پیشنهاد کاربران

از سر نهادن ؛ واژگون کردن. ( آنندراج ) . در بیت زیر بمعنی از سر بدرکردن. ترک کردن :
تا نپنداری کآشفتگی از سر بنهاد
تا نگویی که ز مستی به خبر بازآمد.
سعدی.

بپرس