از سر دست

پیشنهاد کاربران

از سر دست: فی البداهة.
کاری را فی البداهه انجام دادن.
از سر دست ؛ کنایه از گفتن حرفی و سخنی باشد بی تأمل و فکر و زود ساختن کاری بی انتظار. ( برهان ) . کاری که چست و جلد کنند و سخنی که بی تأمل و اندیشه گویند. ( آنندراج ) :
سخن تا چند گوئی از سر دست
همانا هم تو مستی هم سخن مست.
نظامی.
از سر دست: [عامیانه، اصطلاح] کار یا سخنی که فورا و بدون تامل بکنند یا بگویند .

بپرس