از صدا افتادنکنایه از توانایی حرف زدن نداشته باشیکنایه از نتونستم حرف بزنماز زبان افتادن: [عامیانه، کنایه ] لال شدن .کنایه از نتوانستم حرف بزنماز زبان افتادن به معنای این است که طاقت صحبت کردن را نداشته باشداز چشم افتادنتوانایی صحبت نداشتن+ عکس و لینک