از روی راندن

پیشنهاد کاربران

از ( ز ) روی راندن ؛ دور کردن از حضور. از پیش راندن :
بترسید رستم ز گفتار اوی
یکی بانگ برزد براندش ز روی.
فردوسی.

بپرس