از رو رفتن

پیشنهاد کاربران

از رو رفتن یا نرفتن ؛ شرمساری بردن یا نبردن. دست از وقاحت و گستاخی برداشتن یا برنداشتن. از ستیهندگی بازایستادن یا نایستادن.
از رو رفتن: [عامیانه، کنایه ] خجالت کشیدن، از میدان به در رفتن .
از رو رفتن ؛ خجالت کشیدن. شرمنده شدن. شرمسار گشتن. خجل شدن. بخاطر شرم و خجالت ازکاری دست برداشتن.

بپرس