از رخ نقاب انداختن

پیشنهاد کاربران

از رخ نقاب افکندن یا انداختن یا برانداختن ؛ برداشتن نقاب از چهره. برطرف کردن برقع و روپوش از رخسار :
گر وفا از رخ برافکندی نقاب
بس نثارا کآن زمان افشاندمی.
خاقانی.
ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته
...
[مشاهده متن کامل]

لعل تو سنگ سرزنش بر آفتاب انداخته.
خاقانی.
برخیز و نقاب رخ برانداز
شاهی دو سه را به رخ درانداز.
نظامی.
جانا اگر برافکنی از رخ نقاب را
بازار بشکنی به جهان آفتاب را.
ناصر روایی خلخالی.

بپرس