از راه انداختن ؛ مانع سفر کسی شدن.
- || بمجاز، از راه بردن. کنایه از فریب دادن است. ( آنندراج ) . رجوع به از راه بردن در ذیل معنی اول همین ماده شود.
- || بمجاز، از راه بردن. کنایه از فریب دادن است. ( آنندراج ) . رجوع به از راه بردن در ذیل معنی اول همین ماده شود.