از راه امدن

پیشنهاد کاربران

از ( ز ) راه آمدن ؛ از راه بازگشتن. ازسفر رسیدن. از مسافرت برگشتن :
هجیر دلاور بیامد ز راه
چنین گفت کز پیش رفت آن سپاه.
فردوسی.
فرستاده آمد بنزدیک شاه
بگفتش که گرسیوز آمد ز راه.
فردوسی.
خبر شد به گیتی که فرزند شاه
جهانجوی ، کیخسرو آمد ز راه.
فردوسی.

بپرس