از راه افتادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) منحرف شدن گمراه شدن .

پیشنهاد کاربران

از راه افتادن ( فتادن ) ؛ از سفر بازماندن.
- || بمجاز، منحرف شدن. گمراه شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ما چو خضریم درین بادیه بی سر و بن
هر که از راه فتد باز به راه اندازیم.
علی ترکمان ( از آنندراج ) .

بپرس