از دنبال امدن

مترادف ها

attend (فعل)
همراه بودن، توجه کردن، انتظار داشتن، حضور داشتن، رسیدگی کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، پرستاری کردن

ensue (فعل)
از دنبال امدن، منتج شدن، از پس امدن، بعد آمدن

فارسی به عربی

احضر، اتل

پیشنهاد کاربران

بپرس